میمون بن مهرانمیمون بن مهران، رقی جزری، کنیه اش ابو ایوب، والی جزیره بوده است. وی در سال ۴۰ به دنیا آمد. ۱ - شرح حال اجمالیپدرش، مهران، از بردگان خاندان نصر بن معاویه بود که بعد از پیمان نامۀ آزادی، آزاد شد اما برخی معتقدند که مهران کاتب بنی نصر بن معاویه بوده [۷]
رازی، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۳۵۴، بیروت ۱۳۷۱/ ۱۹۵۲.
[۸]
الباجی، سلیمان بن خلف، ج۳، ص۷۴۷، التعدیل و التجریح، تحقیق احمد البزار، مراکش، بی تا.
و از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم حدیثی روایت کرده است. مادر میمون، ام قیس بود. [۱۰]
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ۴۹۶، بیروت، دار صادر، بی تا.
میمون بن مهران گفته است که مادرم از بنی نصر بن معاویه از قیس عیلان بود و من در حالی که مادرم آزاد بود به دنیا آمدم و پدرم از ازد بود میمون بن مهران بردۀ زنی به نام ام نمیر از تیرۀ ازد، جد قبیله ثماله، بود که این زن او را آزاد کرد و میمون ساکن کوفه شد ۲ - محل سکونتمیمون تا سال ۸۰ که جنگ جماجم درگرفت، در کوفه سکونت داشت و پس از آن به جزیره رفت. [۱۸]
ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۸، ص۹۵، بیروت ۱۴۰۴ /.
وی به شغل بزازی مشغول بود، [۱۹]
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۴۷۹، بیروت، دار صادر، بی تا.
[۲۰]
ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۷، ص۱۸۴، تحقیق عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت۱۹۹۲/ ۱۴۱۲.
در عین حال به مشاغل سیاسی نیز میپرداخت، به طوری که از طرف محمد بن مروان، سرپرست بیت المال شهر حران شد [۲۱]
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۴۷۹، بیروت، دار صادر، بی تا.
و در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز، به سرپرستی خراج و منصب قضاوت جزیره منصوب گردید. [۲۲]
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۴۷۸، بیروت، دار صادر، بی تا.
[۲۳]
بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۱۷۹، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
[۲۴]
ابن حیان، ثقات، ج۵، ص۴۱۷، حیدر آباد دکن ۱۳۹۳.
میمون بن مهران از اینکه در دوران بنی امیه، نقشی در امور سیاسی داشته باشد ناخرسند بود و بارها به این نکته اشاره کرده است که هر کاری را بهتر ازاین میدانم که عهده دار منصبی در خلافت بنی امیه باشم، حتی در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز که یکی از خلفای خوشنام این دوره است. از همین رو، وی پسرش، عمرو، را نزد عمر بن عبدالعزیز فرستاد با این پیام که قضاوت و گرفتن خراج کاری دشوار است و از خلیفه خواست تا او را از این کار معاف دارد، ولی خلیفه تقاضای او را رد کرد و گرفتن خراج را امری به حق خواند و از میمون خواست تا اگر در قضاوت با مشکلی مواجه شد در حل آن از او کمک بخواهد. [۲۶]
ابن عساکر، تاریخ مدینه الدمشق، ج۴۶، ص۴۲۶، تحقیق علی شیری، بیروت ۱۴۱۵.
[۲۷]
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۴۷۸، بیروت، دار صادر، بی تا.
[۲۸]
ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۷۵، تحقیق شعیب الارنووط، اکرو البوشی، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.
میمون از دوستان نزدیک عمر بن عبدالعزیز بود [۲۹]
بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۱۷۰، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
و عمر تربیت و تأدیب فرزندان خود را به او واگذار کرد. [۳۱]
ابن حبیب بغدادی، محمد، ج۱، ص۴۷۸، المحبر، بی جا، مطبعه الدائره، ۱۳۶۱.
۳ - پارسایی و دادگری میمونمیمون بن مهران، بر خلاف قدرتمندان و سیاستمداران دورۀ اموی، دادگر و پارسا بود و از ظلم به بردگان اجتناب میکرد. [۳۲]
ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۷۷، تحقیق شعیب الارنووط، اکرو البوشی، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.
عمر بن عبدالعزیز که خلیفه ای خدا ترس و با ایمان بود، نظر مساعدی به میمون داشت و او را گزینۀ مناسبی برای جانشینی خود میدانست، به همین دلیل در هنگام مرگ گفت که اگر کار به دست من بود، میمون بن مهران را به جانشینی برمی گزیدم. [۳۳]
یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۸، بیروت بی تا.
میمون تا پایان خلافت عمر بن عبدالعزیز در منصب خود باقی بود و پس از مرگ او و هنگام خلافت هشام بن عبدالملک، چند ماهی در این منصب بود. [۳۴]
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۴۷۸، بیروت، دار صادر، بی تا.
در سال ۱۰۸ که سپاه اسلام، به فرماندهی معاویه بن هشام بن عبدالملک، با کشتی به شام لشکر کشید، میمون بن مهران نیز این سپاه را همراهی کرد. [۳۵]
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۴۱، بیروت ۱۹۶۶/ ۱۳۸۶.
میمون بن مهران با اندیشۀ قدر مخالف بود و مردم را از مجالست و همصحبتی با قدریان منع میکرد. [۳۶]
المزی، تهذیب الکمال، ج۲۹، ص۲۱۶، تحقیق بشار عواد معروف، بیروت۱۹۸۷/ ۱۴۰۷.
[۳۷]
ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۵، ص۷۵، تحقیق شعیب الارنووط، اکرو البوشی، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲.
لذا، هشام بن عبدالملک از میمون خواست تا با غیلان دمشقی صحبت و او را موعظه کند تا از نظر خود برگردد. هنگامی که غیلان دمشقی از پاسخ به میمون عاجز شد، به دستور هشام به قتل رسید. [۳۸]
بلاذری، انساب الاشراف، ج۸، ص۱۷۰، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶.
از دیگر اقدامات میمون بر ضد قدریان آن بود که گواهی کفر جعد بن درهم، از رهبران این مذهب، را صادر کرد و در نتیجه، عبدالله قسری به دستور هشام، جعد را کشت. [۴۰]
ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۴۲۹، بیروت ۱۹۶۶/ ۱۳۸۶.
میمون بن مهران در سال ۱۱۷، به روزگار هشام بن عبدالملک، در گذشت. [۴۱]
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۴۷۸، بیروت، دار صادر، بی تا.
[۴۳]
۱۹۸۴ ابن حیان، ثقات، ج۵، ص۴۱۷، حیدر آباد دکن ۱۳۹۳.
۴ - روایت حدیثوی محدّثی امین، معتمد و کثیر الحدیث بود [۴۵]
ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۴۷۸، بیروت، دار صادر، بی تا.
[۴۶]
ابن حجر، تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۳۴، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت ۱۹۹۵/ ۱۴۱۵.
و احادیث بسیاری، به ویژه از عایشه، ابی هریره، زبیر و ابن عباس، روایت کرده است. [۴۸]
ابن عدی، عبدالله، ج۶، ص۱۳۱، الکامل، تحقیق قراءه و تدقیق و یحیی مختار غزاوی، بیروت ۱۹۸۸/ ۱۴۰۹.
[۵۰]
ذهبی، تذکره الحفاظ، ج۱، ص۹۹، بیروت، بی تا.
میمون بن مهران بسیار نماز میخواند [۵۳]
ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۳۵۰، بیروت ۱۴۰۴ /.
و از اینکه معصیت خدا را انجام دهد اکراه داشت و فراگیری علم نجوم را امری مذموم میشمرد. [۵۶]
ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۳۴۹، بیروت ۱۴۰۴ /.
وی مردم را از ناسزاگویی به اصحاب رسول خدا صلی الله و علیه و آله برحذر میداشت و حضرت علی علیهالسلام را بر عثمان برتری میداد. [۵۸]
بیهقی، معرفه السنن و الآثار، ج۳، ص۴۱۱، تحقیق سید کسروی حسن، بیروت، بی تا.
[۶۰]
ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۱۰، ص۳۴۹، بیروت ۱۴۰۴.]
میمون بن مهران زندگی ساده ای داشت و مردم را به امانتداری، وفای به عهد و صله رحم توصیه میکرد. [۶۱]
ابن ابی شیبه الکوفی، المصنف، ج۷، ص۶۱۳، تحقیق سعید اللحام، بیروت۱۹۸۹/ ۱۴۰۹.
میمون بن مهران از اصحاب احمد بن حنبل بود [۶۴]
ذهبی، تذکره الحفاظ، ج۲، ص۶۰۳، بیروت، بی تا.
و ابن حنبل وی را از عکرمه موثق تر میدانست. [۶۵]
رازی، الجرح و التعدیل، ج۸، ص۲۳۳، بیروت ۱۳۷۱/ ۱۹۵۲.
[۶۷]
ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۸، ص۹۵، بیروت ۱۴۰۴ /.
۵ - فرزندان میموناز جمله فرزندان میمون بن مهران، عمرو بن میمون از همسرش، ام عبدالله، دختر سعید بن جبیر، بود [۶۹]
ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۸، ص۹۵، بیروت ۱۴۰۴ /.
که از سوی عمر بن عبدالعزیز به ریاست دیوان برید در جزیره منصوب شد عمرو بن میمون، کنیه اش ابو عبدالله، از پدرش و عمر بن عبدالعزیز روایت کرده است. وی در سال ۱۴۵، در دورۀ بنی عباس، درگذشت عمرو نیز مانند پدرش میمون معتمد و پرهیزکار و دیندار بود. [۷۶]
ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، ج۸، ص۹۳، المنتظم، تحقیق عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت۱۹۹۲/ ۱۴۱۲.
از دیگر فرزندان میمون، عبدالاعلی، کنیه اش ابوعبدالرحمن، بود که پیش از عمرو درگذشت [۷۸]
ابن حیان، مشاهیر علماء الامصار، ج۱، ص۲۹۴، المنصوره، دار الوفاء للطباعه و النشر و التوزیع، چ اول.
۶ - فهرست منابع(۱) ابن ابی شیبه الکوفی، المصنف، تحقیق سعید اللحام، بیروت۱۹۸۹/ ۱۴۰۹. (۲) ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت ۱۹۶۶/ ۱۳۸۶. (۳) ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، المنتظم، تحقیق عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت۱۹۹۲/ ۱۴۱۲. (۴) ابن حبیب بغدادی، محمد، المحبر، بی جا، مطبعه الدائره، ۱۳۶۱. (۵) ابن حجر، تقریب التهذیب، تحقیق مصطفی عبدالقادر عطاء، بیروت ۱۹۹۵/ ۱۴۱۵. (۶) ابن حجر، تهذیب التهذیب، بیروت ۱۴۰۴ /. (۷) ۱۹۸۴ ابن حیان، ثقات، حیدر آباد دکن ۱۳۹۳. (۸) ابن حیان، مشاهیر علماء الامصار، المنصوره، دار الوفاء للطباعه و النشر و التوزیع، چ اول. (۹) ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بی تا. (۱۰) ابن عساکر، تاریخ مدینه الدمشق، تحقیق علی شیری، بیروت ۱۴۱۵. (۱۱) ابن قتیبه، المعارف، ثروت عکاشه، قاهره، بی تا. (۱۲) الباجی، سلیمان بن خلف، التعدیل و التجریح، تحقیق احمد البزار، مراکش، بی تا. (۱۳) بخاری، تاریخ الکبیر، دیار بکر، بی تا. (۱۴) بغدادی، تاریخ بغدادی، تحقیق مصطفی و عبدالقادر عطا، بیروت ۱۹۹۷/ ۱۴۱۷. (۱۵) بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷/ ۱۹۹۶. (۱۶) خلیفه بن خیاط، طبقات خلیفه، تحقیق سهیل زکار، بیروت، بی تا. (۱۷) ذهبی، تذکره الحفاظ، بیروت، بی تا. (۱۸) ذهبی، سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارنووط، اکرو البوشی، بیروت ۱۴۱۳/ ۱۹۹۲. (۱۹) رازی، الجرح و التعدیل، بیروت ۱۳۷۱/ ۱۹۵۲. (۲۰) بیهقی، معرفه السنن و الآثار، تحقیق سید کسروی حسن، بیروت، بی تا. (۲۱) ابن عدی، عبدالله، الکامل، تحقیق قراءه و تدقیق و یحیی مختار غزاوی، بیروت ۱۹۸۸/ ۱۴۰۹. (۲۲) طبری، تاریخ طبری، تحقیق نخبه من العلماء الاجلاء، بیروت، بی تا. (۲۳) المزی، تهذیب الکمال، تحقیق بشار عواد معروف، بیروت۱۹۸۷/ ۱۴۰۷. (۲۴) یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت بی تا. ۷ - پانویس۸ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «میمون بن مهران»، شماره۶۸۶۸. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه جهان اسلام
|